و نام ها، نمايي از تکان لبند که اصل را از انتهاي دهان مي آرَد. و اصلِ چيزها در نامشان نما مي گيرد.
در تکان لب، هر نام در نام ديگري جريان مي گيرد
و باز مي شود
و بسته مي شود وقتي نام
بي نامِ ديگري
تنها به خود مي غلطد درهم، سردرگم
و شکل نام به هم مي خورد
در شکلِ لب که بسته مي ماند.
امضا
گذاشتن
براي گذشتن
گذشته نگاري
نشانه گزاري
گزاره را گذشته کردن
گذشته را نشانه کردن
گذشته بازي
شکسته سازي
کمي از من، زير نگاه من علامتي از من مي شود، چيزي گذشته در چيزي.
کمي از من
زيرِ نگاه من علامتي از من مي شود
يعني
چيزي گذشته در چيزي
و آن کمي که از منِ اول
در دومي گذشته
يک منِ سوم را علامتي از من مي کند
تا ثبت يک گذشته
در ربطِ با من
شکل در همِ امضا شود
"رويا" شود.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: