شعری تازه/چاپ نشده/ از شمس لنگرودی :
آی عشق
عشق تازه
كه در من راه می روی
و لفظ عسل، بر صوت زخمی ببرها می پاشی
آی عشق
بهار آمده
گل و زنبورش را يكجا پشت درت می گذارد
و همين كه سكه ناخنت، بر كف دستش می سايد
راضی است، راضی است
آی عشق
تو اين كشتی را
از تلاطم ليوان شكسته نجات داده ای
و بال های من
پاروهائی كه بر آب سكوت مانده بودند
آی عشق
عشق تشنه!
طراوت راه های تازه بر ناخن و بر زبانم!
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: <-TagName->